English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1058 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Two dogs fight for a bone, and a third runs away w. <proverb> U دو سگ بر سر استخوانى مى جنگند سومى آنرا بر مى دارد و مى برد .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fractal <adv.> <noun> O شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
isolate U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
mounted infantry U سربازانی که در سفرسوارمیشوندولی پیاده می جنگند
the church militant U همه کسانی که در راه دین مسیحی می جنگند
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
No, I don't like it. نه، آنرا نمیخواهم.
I leave it in your care . U آنرا به شما می سپارم
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
you shoud rinse it in lukewarm water. U در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
Leave it tI'll tomorrow morning . U آنرا بگذارتا فردا صبح
I bought it on the recommendation of a friend. U طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
I wont buy it at this price . U با این قیمت آنرا نخواهم خرید
Can you prove it to me? U آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
It is yours the asking. U اگر بخواهید آنرا به شما می دهم
I bought it on your recommendation. U بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
flocked rug U [فرشی که پشت آنرا پارچه چسبانده اند.]
You cannot have it both ways . <proverb> U نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
retrofit U وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
hardware U دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
initialization U مجموعه دستورات AT ارسالی به مودم تا پیش از استفاده آنرا تشخیص دهد
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
speeches U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
speech U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
prints U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
alpha channel U هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
printed U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
vga U آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
add-ons U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-on U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
mouses U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
mouse U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
roundest U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
Mandlebrot set U تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
optimize U کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
uart U از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
terminate and stay resident program U برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
point U نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
hotter U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
hot U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
hottest U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
viewers U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
neural network U سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
karadja medallion U ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
You deserve it. U حق داری ( استحقاق آنرا داری )
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
Mejidian style U طرح مجید [این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
prophet's green U رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
Gohar carpet U فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
he has worms U دارد
chain U دارد.
are there any remarks? U دارد
has U دارد
hast U او دارد
he is ill with fever U تب دارد
heavy fighting is in progress U دارد
chains U دارد.
he has a rage for money U دارد
there is a time for everything U دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
it has sides U سه پهلو دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
He has a day off. U او مرخصی دارد.
the reason is manifold U چنددلیل دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
the probability is U احتمال دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
he is fifty U تمام دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
walls have ears U گوش دارد
god is U خداوجود دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
it is usual with him U عادت دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
viruses U وجود دارد
Windows GDI U بیتی دارد
virus U وجود دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
figure on <idiom> U بستگی دارد به
it depends [on] U بستگی دارد [به]
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
She has a subtle charm. U جذابیت ظریفی دارد
delectus U برای ترجمه دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
The kettel is boiling. U قوری دارد می جوشد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
bass U کسی که صدای بم دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
She has engaging manners . U رفتار گیرایی دارد
likelihood U احتمال کلی دارد
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
it askes for attention U توجه لازم دارد
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
back U که یک باتری پشتیبان دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
She has a delightfully mellow voice . U صدای گرمی دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
biased U آنچه اریب دارد
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
the switch is on U برق جریان دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com